وبلاگ دانشجویی

حرف ها، دغدغه ها، نظرات و تحلیل های چند تا دانشجو

وبلاگ دانشجویی

حرف ها، دغدغه ها، نظرات و تحلیل های چند تا دانشجو

اظهار نظر جالب میر حسین موسوی

جالبه.

بعد از دو سال انتظار بالاخره یک اظهار نظر، آخرش هم توی Gmail Buzz بطور اتفاقی عکس زیر رو دیدم . البته نمی توان تایید یا رد کرد . اما در هر صورت آقای موسوی خیلی دیر به فکر این اظهار نظر افتادند . البته ان شا الله که از ته دل گفتند.

اما سوال اصلی

آقای موسوی چرا آن موقع که بارها و بارها هیلاری کلینتون از شما و رفقایتان حمایت کرد حرفی نزدید؟

چرا وقتی رئیس رژیم صهیونیستی شما و رفقایتان را بهترین سرمایه اسرائیل منحوس خواند دم برنیاوردید؟

چرا وقتی اوباما برای شما و رفقایتان ابراز نگرانی می کرد لب تر نکردید؟

چرا وقتی رقاصه ها و فراری های ضد انقلاب در دنیا هیاهو بپا می کردند ساکت بودید؟

چرا وقتی هیلاری کلینتون مستقیما از کمک نقدی چند میلیون دلاری به شما و رفقای سبزتان حرف می زد احساس خطر نکردید؟

چه شده که امروز این اظهار نظر را می شنویم!

البته مانند این گونه تفکر را قبل تر ها هم از میرحسین موسوی شنیده ایم!

آن موقع ارازل و اوباش و تروریست و منافق هایی را در خیابان دیدم در عاشورا. دیدم با چشم خود زنی را که دستمال آغشته به بنزین را به مردم می داد و می گفت با هر کدام یک سطل زباله آتش بزنید. نمی دانم آقای موسوی، در تفکرات شما اینان ملت خداجو هستند؟ کسی که به عزادار امام حسین حمله میکند خداجوست! من خودم آثار و بقایای این حمله را دیدم از نزدیک. دیدم بنرهای امام حسین را که نیمه سوخته بود. البته شما راست می گفتی ملت خداجو آمدند. با دیدن این وضع ملت خداجو در روز عاشورا مراسم ها را رها کردند و به قول شهید مطهری شمر زمان خود را شناختند و به خیابان آمدند تا عاشورا را بهتر درکنند. هیچ وقت صحنه های درگیری را فراموش نمی کنم. ماموری پلیس ضد شورشی را با موتور از مقابل من بردند که هیچ چیز ازش باقی نمانده بود. البته ملت خداجوی آقای موسوی این بلا را سرش آورده بودند.

بد نیست آقای موسوی یک تعریف جدید از ملت خداجو هم ارئه کنند!

با این دل پر از قصه چه کنیم

پرونده ای برای عزت الله سحابی

مراسم تشیع عزت الله سحابی صبح روز چهارشنبه بود. هاله سحابی فرزندش نیز در مراسم جان سپرد. اما ادعای عجیب سایت ها و شبکه های ضد انقلاب جالب است. 

 

 

 البته بهتر بود ضد انقلاب حرف خود را یکی می کرد و بعد اعلام می نمود 

 

 

 

البته صدای آمریکا هم نقل متفاوتی داشت 

اما واضح است که مامورین امنیتی باید در آنجا تمام تلاش خودرا بکنند که تشیع بدون درگیری و جنجال انجام شود . حالا چه رسد به اینکه یک مامور جوان با پنجه بکس به خانوم سحابی ضربه بزند . البته کاربر دیگر بالاترین همین را نقض کرده و ادعای دیگری را مطرح کرده. بماند این ادعاها. 

اما واقعیت چه بوده: 

یک شاهد عینی نیز از لحظه ایجاد ناراحتی قلبی برای هاله سحابی گزارش داد که خانم سحابی در جلوی جمعیت در حال حرکت بود که ناگهان غش کرد و به روی زمین افتاد و کف سفید از دهانش خارج شد.

در این شرایط مأموران انتظامی حاضر در مراسم از برخی نزدیکان وی می‌خواهند که او را به یک مرکز درمانی منتقل کنند که پس از مقداری تعلل، یکی از اقوام سحابی خودروی شخصی خود را جهت انتقال هاله سحابی به درمانگاه می‌آورد و چند تن از مأموران انتظامی نیز برای انتقال هاله سحابی به داخل اتومبیل کمک می‌کنند.

این شاهد عینی با یادآوری اینکه در زمان انتقال هاله سحابی به داخل خودرو برخی افراد با تلفن‌های همراه خود فیلم‌برداری کردند، افزود: بر خلاف برخی شایعات منتشر شده خودرو متعلق به یکی از بستگان خانواده سحابی بود و هاله سحابی را به مرکز فوریت‌های پزشکی لواسان منتقل کرد.

اما در شرایطی که یحیی مشایخی فرزند هاله سحابی در همان دقایق نخست به سابقه بیماری قلبی مادری خود و درگذشت وی بر اثر ایست قلبی تأکید کرد، برخی رسانه‌های ضد انقلاب با تلاش برای احیای پروژه ناکام کشته‌سازی ادعا کردند که وی بر اثر ضرب و شتم نیروهای امنیتی جان باخته است. این در حالی است که بر اساس سوابق پزشکی هاله سحابی، وی مشکل قلبی، قند و فشار بالای خون داشته است.

مرکز فوریت های پزشکی گزارش داده است که هاله سحابی در پی شرکت درمراسم تشییع پدر، دچار هیجان روحی زیاد شده و در ناحیه قلب خود درد شدیدی احساس می کند که پزشک خانواده آقای سحابی او را تحت مداوای اولیه قرار می دهد. اکبر دلاور کارشناس این مرکز گفت که خانم سحابی دچار ایست قلبی شده و تلاش پزشک حاضر در محل برای احیای قلب او بی نتیجه بوده است. 

اما بد نیست نظر امام را هم راجع به ملی گرایان بدانیم: 

این هایی که فریاد می زنند که باید دموکراتی باشد ٬ این ها مسیرشان غیر از ماست. این هایی که اسمی از اسلام نمی آورند و اجتناب می کنند از این که اسمی از اسلام بیاورند٬ در عمرشان بسم الله الرحمن الرحیم را نمی خواهند بگویند٬ این هایی که نوشته هایشان را بخوانید ببینید که از جمهوری اسلامی اصلش صحبتی نیست٬ این هایی که از این فداکاری که روحانیون کرده اند و قدم اول را روحانیون برداشته اند٬ ۱۵ خرداد ٬ ۱۵ خرداد روحانی است و باید تعطیل شود برای روحانی٬ نهضت روحانیت٬ این هایی که می بینید که اجتناب از این دارند و حتما باید اسم دیگری روی آن باشد٬ اسلام نباشد هر چه می خواهد باشد٬ این ها سرپوش می خواهندبگذارند روی مقاصد خودشان٬ آن مقاصدی که برخلاف مسیر ماست٬ با اسم یک نفری که ملی است. مسیر ما مسیر نفت نیست٬ نفت پیش ما مطرح نست. ملی کردن نفت پیش ما مطرح نیست٬ این اشتباه است. ما اسلام را می خواهیم٬ اسلام که بیاید نفت هم مال خودمان می شود.مقصد ما اسلام است. 

اوباما

آقای اوباما در سخنرانی چند روز پیش خود راجع به موج بیداری اسلامی گفت: 

اولین بار صدای این اعتراض ها از خیابان های تهران به گوش رسید. 

 

آقای اوباما راست می گویید. اولین بار صدای این اعتراض ها از خیابان های تهران رسید اما ۳۵ سال پیش در حدود سال ۱۳۵۵ .  

همچنین گفت: آمریکا بر این مسئله که مردم ایران مستحق برخورداری حقوق مساوی با دیگر مردم جهان هستند، تاکید می‌کند و دولت نباید مانع دستیابی آرزوهای مردم ایران باشد. 

 

گویا همه ی ملت های دنیا از نظر آقای اوباما مستحق برخورداری حقوق انسانی هستند جز مردم خودش. 

 

کرسی های آزاد اندیشی


واقعاً نمی دونم با این همه تأکیدی که مقام معظم رهبری روی کرسی های آزاد اندیشی داشته چرا در دانشگاه ما  این همه بدون برنامه و ضعیف عمل شده 


به راحتی میشه فهمید که هیچ سیر و روندی برای کرسی ها در نظر گرفته نشده 


اولین کرسی که می تونست پر مخاطب ترین و جذب کننده ترین 

کرسی آزاد اندیشی باشه با انتخاب یک موضوع بسیار ضعیف از دست 

رفت (آزاد سازی خرمشهر!!!!) دومین کرسی هم که قرار فردا باشه (90/3/2) باشه ، نشان دهنده ی نبود یک فکر و برنامه ریزی و حرکت اصولی پشت این کرسی هاست که به موضوعی پرداخته که مسلماً بسیاری از دانشجویان ما در آن حدی نیستند که بیایند و در مورد آن بحث کنند


ضمناً بعد از برگزاری اولین کرسی بحث هایی شنیده می شد که برای این کرسی ها بهتره محلی به جز بسیج دانشگاه مسئولیت برگزاری را داشته باشه و اصلاً یه کمیته ، کانون یا هر چیز دیگه ای که مستقل باشه مسئولیت برگزاری را به عهده بگیرد  که ممکن است بعضی ها به خاطر دیدی که وجود دارد در کرسی ها شرکت نکنند تا آن فضای ایده آل کرسی ها ایجاد بشه و همه حضور پیدا کنند ولی بعد از اولین کرسی که حدود 6،5 ماه قبل بود هیچ پیگیری برای ایجاد محل مستقل انجام نشد.



انتقاد اصلی بنده به عملکرد نهاد دانشگاه است که مسئول اصلی برگزاری کرسی ها محسوب می شود.........