وبلاگ دانشجویی

حرف ها، دغدغه ها، نظرات و تحلیل های چند تا دانشجو

وبلاگ دانشجویی

حرف ها، دغدغه ها، نظرات و تحلیل های چند تا دانشجو

NGO کنفرانس های مالتا

  

یکی از این سازمان‌های مردم نهاد که هدف آن مشروعیت بخشیدن به وجود رژیم صهیونیستی در خاورمیانه و حساسیت‌زدایی و عادی‌سازی روابط با آن است، "بنیاد کنفرانس‌های مالتا 

 MCF) Malta Conferences Foundation) " است.
این بنیاد در سال 2003 به ریاست یک زن صهیونیست، با نام "زافرا لرمان"،
تأسیس شد.

وی در "حیفا" در یک خانواده‌ی متعصب و افراطی یهودی که وجود خود را وقف ساختن اسرائیل کرده‌اند، بزرگ شده و مدارک دانشگاهی خود را از دانشگاه‌های "تکنیون" و "وایزمن" اسرائیل دریافت کرده است. او سپس در سال 1969 به عنوان پسادکترا وارد دانشگاه "کرنل" شد. وی در آنجا در سازماندهی محققان، استادان و دانشمندان برای حقوق بشر و آزادی علمی فعالیت کرده و در کمک به دانشمندان مخالف نظام‌های شوروی سابق و چین، کسب شهرت کرد. حداقل یک دانشمند برجسته‌ی روس نوشت که آزادی خود را مدیون لرمان است که در جوامع علمی بین‌المللی، کمپینی برای آزادی او برگزار کرده است. او همچنین یکی از نظامیان اسبق ارتش رژیم صهیونیستی است.

این کنفرانس‌ها برای اولین بار از زمان ایجاد اسرائیل در سال 1948، دانشمندانی را از تمام نقاط خاورمیانه گرد هم آورده است. بسیاری از دانشمندانی که در این کنفرانس‌ها شرکت می‌کنند، در کشور خودشان افراد مهمی هستند، از رؤسای دانشگاه‌ها گرفته تا رؤسای تشکل‌های علمی و دانشمندان برجسته که حضور آن‌ها می‌تواند اثرات مهمی در چشم‌انداز سیاسی در کشورهایشان به جا بگذارد. از نکات قابل توجه این کنفرانس این است که با وجود آنکه بیش از 70 درصد دانشمندان شرکت کننده در این کنفرانس از کشورهای مسلمان خاورمیانه هستند، اما در حاشیه کنفرانس مشروبات الکلی سرو می‌شود!

متأسفانه از همان کنفرانس «مالتا 1»، عده‌ای از دانشمندان ایرانی نیز بدون توجه به ماهیت این نوع دام‌های صهیونیستی، در این کنفرانس‌ها شرکت کردند. نتیجه‌ی این غفلت، انتقال یافته‌های تحقیقات تجربی و استراتژیک دانشمندان ایرانی (مانند فن‌آوری ساخت حسگرهای پیشرفته که بودجه‌ی عظیمی از بیت‌المال صرف تحقیق و طراحی آن شده بود) به دست دانشمندان صهیونیست است. دردمندانه‌تر اینکه کنفرانس‌های دوسالانه بعدی یعنی "مالتا 2" و "مالتا 3" و "مالتا 4" نیز میزبان حضور دانشمندان ایرانی بودند.

پایگاه اطلاع رسانی بنیاد کنفرانس‌های مالتا هنوز هیچ اطلاعاتی در خصوص ترکیب شرکت کنندگان کنفرانس "مالتا 5" منتشر نکرده است که مشخص شود آیا باز هم اساتیدی از کشورمان در این کنفرانس شرکت می‌کنند یا خیر! اما قدر مسلم این است که باید جلوی این روند تأسف‌بار سوء استفاده‌ی گسترده‌ی صهیونیستی از علم دانشمندان جوان ایرانی گرفته شود. 

http://www.maltaconferencesfoundation.org/

 

   

مدعیان حقوق بشر

هیلاری کلینتون:

مردم خاورمیانه همانند همه مردم جهان خواهان مشارکت و تاثیرگذاری در تصمیماتی هستند که زندگی آنان را تحت تاثیر قرار میدهد.رهبران این کشورها باید به درخواستمردم خود پاسخ دهند و به آنها کمک کنند تا بتوانند آینده ای بهتر را بسازند.آنان باید جامعه مدنی را شریک و دوست خود بدانند نه یک تهدید!!!

ولی حالا در وال استریت :

یک دانشجوی حقوق:

من ساکت نمی نشینم که فقط نگاه کنم !نه این کار را نمی کنم!من را به زندان ببرید همین حالا...چون بعد از این همه زحمتی که پدر و مادرم برایم کشیدندمن حتی نمی توانم یک کار ساده(اعتراض)انجام دهم.و به آنان بگویم من مرگ را به سکوتی که شاهد از دست رفتن تمامی دارایی هایم است ترجیح می دهم.من ازجایم تکان نخواهم خورد.من دانشجوی حقوق دانشگاه  جرج واشنگتن هستم.من زندان خواهم رفت چون هیچ کدام از این اتفاقات عادلانه نیست...

اینجا ورق برگشته ،اینجا دیگه لیبی و بحرین و مصر نیست ، اینجا امریکاست ...با این حقوق شهروندی!!!

آیا واقعا مردم جهانی که وزیر امور خارجه امریکا دم از حقش در تصمیمات و مشارکت می زنه ، شامل مردم خودش نمی شه!!!آیا واقعا زندگی مردم امریکا تحت تاثیر این نظام سرمایه داری قرار نگرفته؟ و این مردم حق ندارن آینده ی بهتری داشته باشن؟؟؟

پایان اسرائیل به دست ایران؟

بزرگترین تحلیل‌گر سیاسی رژیم صهیونیستی:


اولین موشکی که از "تل آویو" به ایران اصابت کند، اسرائیل باید خود را برای دریافت بیش از 15 هزار موشک در عرض چند دقیقه آماده کند و یک رژیم فلج باقی می ماند که غرب برای جابجا کردن آن باید از ویلچر استفاده کند.

خبرگزاری "النهرین" به نقل از روزنامه صهیونیستی "یدیعوت آحارونوت" خبر داد:

 مسئولین اسرائیل از پایان دولتشان به دست ایرانی ها در صورت کوچکترین تجاوز به تاسیسات هسته ای این کشور وحشت دارند.

به گزارش این خبرگزاری بزرگترین تحلیلگر سیاسی رژیم صهیونیستی، "ناحوم برنیاع" در روزنامه "یدیعوت آحارونوت" در یادداشتی راجع به نظر مسئولین این رژیم درباره حمله یا عدم حمله ناگهانی به تاسیسات هسته ای ایران، به وحشت از پاسخ قاطع ایران در برابر چنین حمله ای اشاره و پاسخ ایران را "ویرانگر" توصیف کرد.

برنیاع در یادداشت خود نوشته است:

 موضوع حمله احتمالی به ایران، بسیاری از دستگاه های امنیتی و فرماندهی حکومت اسرائیل را به خود مشغول و بسیاری از کشورهای خارجی را نسبت به حوادث بعد از آن نگران کرده است.

وی افزوده است: از طرفی شایع است که اگر اسرائیل این برنامه را عملی کند، امکان تغییر خاورمیانه و یا حتی تغییر سرنوشت اسرائیل برای نسل های آینده حکومت یهود وجود خواهد داشت و از طرف دیگر عدم اتفاق نظر درباره مسئله حمله به ایران که موضوع روز اسرائیل شده است، سبب افزایش گمانه زنی ها در این باره می شود.

ادامه مطلب ...

متن یادداشت اخیر «ابراهیم حاتمی‌کیا» درباره فیلم یه حبه قند

حاتمی کیا: این بارانِ سیاهِ جفایِ غریبه‌هایِ دوست‌نما، پایانی دارد
«ابراهیم حاتمی‌کیا» در یادداشتی به بهانه اکران فیلم سینمایی «یه حبه قند» با تمجید از فیلم میرکریمی به «اصغر فرهادی» تاخت.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است: 
«یا لطیف
خیر ببینی آقا سیدرضای میرکریمی.
کام‌ات شیرین. اگر این حَبّه قندت نبود، یادمان می‌رفت کجایی هستیم و با کامِ تلخ در صفِ سفارتِ خرس‌نشان ایستاده بودیم تا از سرزمین همیشه آفتاب‌مان به جبرِ همکار تلخ‌مزاج، همه مهر دروغ بر پیشانی، متقاضی پناه به سرزمین همیشه ابری بگیریم.
خیر ببینی برادر. تو با حَبّه قندی کام دودگرفته‌مان را شُستی و به یادمان آوردی که ایرانی هستیم. نامی داریم و نشانی. ادبی داریم و آدابی، که به وقت شادمانی بدانیم چه باید کنیم و به وقت عزا چه باید باشیم.

سیّد عزیز، متوقع نباش که با این حَبّه قندت قادر به شیرین کردن کامِ جفامسلکان باشی. این تلخی به بلندای نسلِ این نهضت همچنان ادامه‌دار است، ولی بدان، این بارانِ سیاهِ جفایِ غریبه‌هایِ دوست‌نما، پایانی دارد. تو حوصله کن و مباد که شکایت به غریبه بری. تو شاگردِ مکتبِ فردوسی و حافظی که نه کوچیدند و نه شوقِ ترکِ سرزمین به فرزندانشان دادند. این عصر وارونگی پایانی دارد برادر!»

برادرت ابراهیم حاتمی‌کیا
برگ‌ریزان یک‌هزار و سیصد و نود

چند خط روایت نجف زاده در بازگشت از لیبی

جایی که شراب هم نمی برد........

همین الان رسیدیم تهران.تا بارهایمان را بگذارند روی غربیلک وقت دارم این وبلاگ را از همین فرودگاه به روز کنم...بنویسم  روزهای عجیبی را گذراندیم.برای من گرچه در لبنان و عراق هم ماهها خبرنگاری کردم ولی هیچوقت سرعت تحولات اینچنین بالا نبود.

یکی از اصول رویترز در آموزش خبرنگاری در بحران این است که "هیچ خبری ارزش از دست دادن جانتان را ندارد"...اما بی اغراق،گاهی در برزخ مرگ و زندگی بدجور گرفتار شدیم.یک شب در منطقه ای به نام راس الجدیر...درست وسط درگیری میان انقلابیون و نیروهای قذافی گیر کردیم.راه در رو نبود.خیلی بانمک بود حالا که نگاه می کنم جایی نبود لااقل پشتش سنگر بگیریم.بیابان خدا بود ...هر کسی با یک تفنگ از بغلمان رد می شد سلام می کردیم.سلام علیکم.خسته نباشید هم می گفتیم.گاهی خودمان هم یادمان می رفت ما الان طرفدار سرهنگیم یا حامی انقلابیون.بارک الله فیک یا شباب!گاهی یک ضرب فقط سلام می کردیم...،یک روز 12 ساعت در دام قوات قذافی و آفریقایی هایی بودیم که انقلابیون به انها مزدوران سرهنگ می گویند...

آنقدر از این لحظه ها برای ما پیش آمد که از حوصله ات دور است...اماآنچه در تمام طول سفر،وقتی ویز ویز صدای گلوله ها مثل پشه از بیخ گوشمان می گذشت،در شب هایی که سرپناهی نداشتیم،احساس می کردیم با ماست..."خدا"بود...خدا همان دعای خیر توبود که مارا ممنون و مدیون کرد...و اینکه حقیقتا "حقیقی"و "جعفرخانی"همکاران من در این سفر هم هرگز در میدان،کم نگذاشتند،آنچنانکه دوستانم در تهران،در پخش و واحد مرکزی خبر درپشتیبانی هایشان کوتاه نیامدند.

ما در این سفر،در طرابلس و بنی ولید و سرت، وقتی گلوله ها چند قدمی مان می خورد،تازه فهمیدیم بچه های جنگ خودمان،آنها که تصویربردار یا خبرنگار یا دبیر خبر بودند 8 سال،چه شاهکارهایی کردند...ما که جنگ وخط مقدمش را فقط در فیلمها دیده بودیم...نگاه ما به جنگ محدود می شد به اضطراب آژیر قرمز و صدای ضد هوایی و حجله شهید سرکوچه های آشتی کنان،با چند روزبی آبی و دو تا تیرو ترکش ولوله ای در جانمان می افتاد...و ایضا فهمیدیم "برخی" در وزارت فخیمه خارجه دولت مکرمه ما،چقدرخوش خسبیده اند و تازه با اعتماد به نفسی ستودنی ،در حد لالیگا،شعر کوتاه هم می گویند.

راستی درباره امام موسی صدر هم تحقیق کردیم...انقلابیون درگیر دغدغه های خودشان هستند...اما خلاصه بگویم،موسا کوسا، رفیق گرمابه و گلستان قذافی ،کلیددار ماجراست...که حالا لندن است....از طرفی خانه پیرمرد 80 ساله ای را پیدا کردیم که قذافی او را که از ماموران امنیتی اش بوده و شبیه امام موسی صدر است سالها پیش،همزمان با ربایش،با لباس ایشان راهی ایتالیایش کرده...اما خانه نبود و همسایه ها می گفتند از آغاز انقلاب لیبی او هم غیبش زده...

القصه .....

خوبی خبرنگارواحد مرکزی خبر بودن همین است.گاهی سخت یا آسان،تلخ یا شیرین،به قول آن شاعر:"می برد جایی که شراب هم نمی برد"... 

منبع:

http://www.najafzadeh.ir


بحرین از آغاز


چند وقتیه که اگه بخوای تواینترنت بچرخی و خبرگزاریها رو چک کنی و بخوای بفهمی دنیا چه خبره, کی زده, کی خورده,کی برده, ممکن نیست اسم بحرین به چشمت نخوره,تیتر یکه سایت ها ی خبری و روزنامه های دنیا, موج بیداری اسلامی به بحرین هم  رسید,مردم بحرین خواستار تعیین سرنوشتشان هستند, دومینوی خیزش ملت های منطقه بحرین را هم دربرگرفت, دولت آل خلیفه راهکاری جز سرکوب ندارد و...

یه روزی بحرین جز خاک ما بود از نظر سیاسی استان چهاردهم, ولی چه کنیم که کشور به اون عظمتمون یه روزگاری  دست یه سری آدمایی بود که به تنها چیزی که فکر نمیکردن هویت و شرف ملتشون بوده, شده بودن عروسک خیمه شب بازی دست طومار نویسایی که تو خلوتشون نقشه تصاحب این کشور و اون کشورو می کشیدن,همون  استعمار پیر,این شد که به بهانه ی نداشتن نیروی دریایی قوی در خلیج فارس, بحرین,جزیره ای با انرژی و سرمایه های معدنی رو باسه تا جزیره که هنوزم که هنوزه بحث مالکیتش توسط ایران از سوی برخی کشورهای خلیج فارس پذیرفته شده نیست  روبا برگزاری یه رفراندوم از ایران جدا کردن و مثلا جشن استقلالی هم برای بحرین ترتیب دادن, این چه جور استقلالیه که از بیخ وبنش رو بیگانه خط داده و اینور واونور کشونده..

حالاهمین بحرین به ظاهر مستقل قریب به نیم قرن زیر دست کسایی بوده که نه اصلیت بحرینی داشتن نه دغدغه ی عدالت برای حکومت ,بلکه دولت دست نشانده ای از طرف آل سعود بودند  ,40سال هر چقدر خواستن و می تونستن سهم هرکدوم از شهروندای بحرینی رو بالا کشیدن و سال به سال فربه تر شدن و تا میتونستن جاده رو باز کردن واسه آمریکایی هایی که موقعیت استراتژیک بحرین روخوب می دونستن  بحرین مرکز پولی یا به تعبیر دیگه سوئیس خاورمیانه است به خاطر استقرار مراکز بانکی معتبر,تو قلب خلیج فارس هم که هست فبه المراد,ناوگان پنجم آمریکا اونجا مستقر میشه و 60درصد خاکش رو هم صاحب, اینقدرها که خود مقامات بحرینی اجازه ورود به این 60درصد خاک کشور خودشونو ندارن و گقته میشه که تجهیزات ویژه امریکا هم توی همین قسمته,یعنی همه چیز در خدمت بیگانه...

گارد اصلی بیگانه متوجه شیعیان بحرینه, حتی قبل از خیزش  مردم, چرا که غرب سعی میکرد با وارد کردن اتباع مختلف به بحرین ترکیب جمعیتی اون رو که 70درصد شیعه و 30درصد سنی ها هستن رو به هم بزنه  و اینه که تفاوت بین بحرین و بقیه کشورهای معترض در منطقه رو معلوم میکنه, از طرفی پوشش رسانه ای تحولات بحرین توسط دولت های عربی و غربی به سبب شیعه بودن اکثریت مردم آن نسبت به سایر کشورهای منطقه سیاست بایکوت خبری رو پیش گرفته  و اخبار کمتری رونسبت به کشورهای دیگر منطقه  انعکاس میده ...همانطور که قبلا اشاره شد معضل اصلی که غرب در مورد حوادث بحرین باهاش دست و پنجه نرم میکنه بحث شیعه بودن اکثریت قریب به اتفاق این مردمه, والا مصرهم دستخوش شورش و اعتراض مردم و ناامنی بود,لیبی و سایر کشورهای منطقه,چرا باید عربستان به بحرین نیرو بفرسته, هرچند مغایر باقوانین بین الملل جامعه جهانی است  این به این معناست  که آنها می خواهند به هر ترتیب از روی کار آمدن یک دولت  انقلابی شیعه ی دیگری غیر از ایران   در منطقه ی حساس  خلیج  فارس جلوگیری کنند و برای تحقق این امر عربستان  با  چراغ سبز آمریکا برای سرکوب  قیام مردم نیروی  نظامی به این کشور  گسیل می کند .

گرچه تشکل های زیادی دربحرین به قصد مطالبات ملت تشکیل شدن  و درصدد اعلام موجودیت برآمدن مثل جمعیت الوفاق که بزرگترین جمعیت اپوزیسیون در بحرینه,به پای میز مذاکره بادولت آل خلیفه هم رفتن اما این گفتگوهای ملی که یه جور گفتگوهای نمایشی میان معترضین و دولت بود راه به جایی نبرده و شاید مذاکره کردن تو این موقعیت اشتباهی از ناحیه جمعیت بوده.

سرکوب اعتراضات مردمی , ویران کردن محل تجمعات معترضین , گسیل نیروهای نظامی از عربستان وامارات  , هدف قراردادن مردم از فاصله 2متری و شلیک مستقیم, تخریب مساجد, آتش زدن کلام الله و غیرو همه گوشه هایی ازاقدام های  دولت آل خلیفه و آل سعود  برای نابودی حرکت انقلابی مردم بحرین است. اما تا چه اندازه تونستن خوش خدمتی غرب رو بکنن وبا نابود کردن مردم بی دفاع بحرین از پایگاه استراتژیک غرب محافظت کنن؟ آینده ی این شورش ها به کجا کشیده میشه ؟آیا خاورمیانه ی اسلامی ما تشکیل میشه؟ اینا همه سوالاتیه که شایدرسیدن به جوابش زمان زیادی رو از تاریخ نگیره